احوالات 16 ماهگی
دخترم عزیزم جونم داره وارد 17 ماهگی میشه...خیلی خوشحالم چقدر با ستیا روزا زود و شیرین میگذره یک هفته ای هست که دایره لغاتش گسترده تر شده و من لذت میبرم وقتی میبینم راحتتر از گذشته باهامون ارتباط برقرار میکنه دستشوییش رو میگه ولی فکر میکنم هنوز زوده برا گرفتنش از پوشک...وقتی دستشویی داره میاد پیشمو دست به پوشکش میزنه و میگه پی پی از یه چیز که خوشش بیاد و واسش خوشمزه باشه سرشو تکون میده و میگه به به هر وقت شیر میخواد میاد پیشمو دستشو به سینه ش میزنه میگه شیر(بین تیر و شیر تلفظ میکنه)بعد خودش حسابی از این کارش ذوق زده میشه عزیز دلبرم داشتم میشستمش آب گرم بود گفت داغه داغه گفتم نه مامان داغ نیست گفت ای بابااااا عروسکشو...
نویسنده :
عاطفه
0:26